مترجم: غزل معتمدی
منبع:راسخون




 

مدیر یا رهبر خوبی بودن برای همه ی کسانی که به نوعی در حیطه ی مدیریت مشغول به کار هستند از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این مقاله برآنیم تا ویژگی های سبک مدیریت استبدادی را تشریح نماییم.
رهبران افرادی هستند که قدم در مسیری ناشناخته برای هدایت و رهبری افرادی که به نوعی به آنها وابسته هستند برداشته-اند. ویژگی های بسیاری وجود دارد که یک رهبر خوب باید از آنها بهره مند باشد، مثل خلاقیت، استقامت، مهارت های ارتباطی، جاه طلبی، اقتدار و قدرت برای متقاعد کردن مردم به انجام مورد نظر خود، اکثر رهبران بزرگ در تاریخ، مانند آبراهام لینکلن، مارتین لوتر کینگ، مهاتما گاندی، ژاندارک و غیره، افرادی بودند که از این ویژگی ها برخوردار بودند. آنها از این ویژگی ها برای بهبود حال مردم و ترقی آنها استفاده می کردند.
در تئوری ها، سه نوع سبک اصلی مدیریتی وجود دارد؛ استبدادی، پدرسالارانه و دموکراتیک، هر یک از این سبک ها، روش های مهمی برای اداره مردم هستند. در اینجا به تشریح سبک مدیریت استبدادی در اداره امور افراد می پردازیم.

مدیریت استبدادی/ اقتدارگرا

مترادف کلمه ی استبدادی، اقتدارگرایی است، بدین معنی که یک نفر دارای تمامی اختیارات لازم برای تصمیم گیری برای گروهی از افراد دیگر است. این سبک درواقع یک سبک پرطرفدار و محبوب نیست، آنهم به چندین دلیل، اما می تواند به عنوان یک سبک مدیریت موقعیتی مورد استفاده قرار گیرد. سنجش دیکتاتوری در این نوع سبک مدیریت چندان اشتباه نیست چرا که شیوه ی مدیریت و رهبری یک گروه افراد شبیه هم است.
وقتیکه شما رهبر دارید، انتخاب ها، قوانین، مقررات، تصمیمات و تغییرات مهم توسط او صورت می گیرد، بدون هیچ حرف اعتراضی از طرف افراد تحت رهبری، وقتی رهبری دستوری صادر می کند کسی حق اعتراض، مخالفت و یا درخواست توضیح ندارد بلکه از آنها انتظار می رود که علی رغم میل باطنی خود، از دستورات اطاعت کنند. تشویق و پاداش ها هم تنها در صورتی تحقق میابند که رهبر از کیفیت کارهای انجام شده رضایت داشته باشد.
در کسب و کارهای مدرن امروزی، استفاده از این سبک تنها در شرایط خاص مورد استفاده قرار خواهد گرفت، بدلیل حق و حقوق های داده شده به کارکنان در کسب و کارهای امروزی، پیاده سازی این نوع سبک ها چندان پاسخگو نخواهد بود، با این حال گاهی لازم است که با کارکنان شدیدأ بخورد شود تا سطح معینی از نظم و انضباط در محیط کار حفظ گردد. در اینجا به نقاط قوت و ضعف این سبک می پردازیم.

مزایا

• یکی از بزرگ ترین مزایای این روش این است که از آنجاکه اغلب تصمیمات مهم توسط یک نفر اتخاذ می گردد، در فرآیندهای اجرایی سردرگمی کمتری مشاهده می شود و از طرفی تصمیمات سریعتر و اثربخش تری گرفته می شوند.
• بر طبق دستورالعمل ها هیچ فقدان ارتباطی ما بین کارکنان وجود ندارد، این هم عاملی است برای اجتناب از بروز تعارضات میان کارکنان و مدیران می باشد.
• نوعی نظم و انظباط و ادب در میان کارکنان وجود دارد، از آنجا که کارکنان حق مخالفت یا شورش علیه کارفرمای خود را ندارند، لذا هیچ گونه مسئله و اختلاف و یا شورشی میان کارکنان و مدیران بوجود مخواهد امد.

معایت

• معایب این سبک از مزایای آن بیشتر است، بخاطر دستورالعمل های کاری اجباری که عمدتأ به کارکنان تحمیل می-شوند، آنها از رضایتمندی لازم برخوردار نبوده و لذا احترامی برای مدیر خود قائل نمی باشند.
• ایده های نو و سبک های کاری خلاقانه ی زیادی هستند که کارکنان تمایل دارند آنها را پیشنهاد دهند ولی مدیریت به این خلاقیت ها بها نمی دهد، و این امر موجب خلق یک محیط کاری ناسالم می گردد که در آن افراد علاقه ای به کار خود ندارند و این منجر به کاهش رونق کسب و کار و بازده خواهد شد.
• زمانی که دستورالعمل های کاری با وقفه مواجه می شود، جو متشنجی میان کارکنان ایجاد می شود چراکه نسبت به نحوه ی کار خود در آینده هیچگونه اطلاعی ندارند، بدین ترتیب آنها همواره متکی و وابسته به فرد مدیر و تصمیماتش خواهند بود.
• نمونه این سبک در گذشته، آدولف هیتلر و صدام حسین بوده اند، در نتیجه تعاملات بسیار ناسالمی بین دو بخش سازمان، کارفرما و کارکنان که در واقع باید یک تیم باشند، بوجود خواهد آمد.
به طور ایده آل سازمان ها باید از ترکیبی از سبک های مختلف مدیریتی استفاده کنند تا در شرایط مختلف بتوانند انعطاف پذیر باشند.